rnrnrn
سهم توليد ملي از محصولات فرهنگي هنري كودكان و نوجوانان

سهم توليد ملي از محصولات فرهنگي هنري كودكان و نوجوانان

  • مرتضی عطایی نژاد
  • |
  • 28 دسامبر 2023
  • |
  • بدون دیدگاه



سهم توليد ملي از محصولات فرهنگي هنري كودكان و نوجوانانReviewed by مرتضی عطایی نژاد on Dec 28Rating:

nبازار محصولات و سرگرمي هاي كودكان در دست ما نيست!

n

nاين نوشتار را كلاً به عنوان يك مقدمه و ديباچه اوليه براي ورود به بحث بسيار استراتژيك و اساسي توليد ملي محصولات فرهنگي و هنري براي كودكان و نوجوانان در نظر بگيريد. موضوع، بسيار پيچيده و بحث، بسيار مفصل تر اين است كه در چند كلمه و جمله و صفحه بشود به آن پرداخت و ادعا كرد كه حق مطلب به جا آورده شده است.


————————————-

nاما از آنجا كه نمي خواهيم اسم اين بچه را رستم بگذاريم و بعد بترسيم كه صدايش كنيم، سر حرف را از جايي باز كرده ايم تا بهانه اي بشود براي گفتگو و تبادل نظر صاحب نظران و دلسوزان اين عرصه. تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد.
n    
n    حدود بيست ميليون نفر از جمعيت كشور را كودكان و نوجوانان سنين زير هفده سال تشكيل مي دهند. اين يعني بيست و هشت درصد كل جمعيت كشور. اگرچه در ادبيات جمعيت شناختي و محاسبات و برنامه ريزي هاي اقتصادي و سياسي براي اين گروه سني حساب خاص باز مي شود، اما يقيناً از منظر فرهنگي و پرورشي، موضوع از اهميتي ويژه برخوردار است. جمعيت شناسان معتقدند جامعه ايراني در مرحله جواني است و دوره گذار به مرحله ميانسالي اين جامعه در پيش است. جامعه امروز ايران بعد از انقلاب اسلامي، داعيه دار اسلام انقلابي و تفكر شيعي و احياي تمدن اسلامي است. برنامه اين جامعه براي مهمترين بخش تشكيل دهنده جمعيت خود چيست؟ غير از نظام آموزش رسمي كشور كه با چالش ها و مسائل ريز و درشت خود روبه روست، ديگر چه برنامه و نظام محتوايي و تربيتي مبتني بر فرهنگ اسلامي و ايراني و ارزش هاي مذهبي و سبك زندگي ايراني – اسلامي به صورت مدون و مشخص نگاشته و طراحي شده است؟ و كدام نهاد يا سازمان يا اداره يا موسسه در حال توليد محتوا و محصولات فرهنگي و هنري و ادبي است؟ اگر موسساتي هست – كه البته هست – توليدات آنها چه سهمي از بازار محصولات فرهنگي و هنري و ادبي كشور را به خود اختصاص داده است؟
n    بررسي وضع موجود در چند زمينه شاخص مثل اسباب بازي، كتاب، فيلم و انيميشن، بازي هاي رايانه اي و بازي هاي الكترونيك نشان خواهد داد كه نظام فرهنگ و هنر ما چه زمين مساعد و مهمي را در اختيار بيگانگان قرار داده كه هر چه دارند و مي خواهند در آن بكارند و درو كنند. و پيدا كنيد و پيدا كنيم زمان و مكان روزي را كه قرار است با اين اوضاع به چشم اندازهاي آرماني ترسيم شده برسيم.
n    
n    چه بايد كرد؟
n    در يك كلام، نيازمند طراحي نظام توليد محصولات ملي براي كودكان و نوجوانان كشور هستيم. اما بايد ها و نبايد هاي اين نظام چيست و از كجا بايد شروع كرد؟ موارد زير به نظر من بخشي از اقداماتي است كه براي شروع كار لازم است:
n    
n    صنعتي كردن توليد محصولات براي كودكان و نوجوانان:
n    به نظر مي رسد وقت آن رسيده كه توليد محصولات فرهنگي و هنري را به طور كل و توليد محصولات براي كودكان و نوجوانان را به طور خاص، به سمت صنعتي شدن پيش ببريم. مهمترين ظلم را به حوزه توليد محصول هنري، آن زمان روا مي داريم كه خط پر رنگ و ضخيمي بين فرهنگ و اقتصاد مي كشيم. مدت هاست هر كار غير اقتصادي و حتي ضد اقتصادي را با برچسب «فرهنگي» شناسايي كرده ايم. در ادبيات برنامه ريزي و بودجه نويسي، پولي را كه به امور فرهنگي اختصاص مي دهيم، مترادف با هزينه قطعي مي گيريم و آن را بدون درآمد و بي بازگشت تلقي مي كنيم. در حالي كه چنين نيست و اين موضوع بديهي را بايد جا به جا حتي براي وجدان خودمان اثبات كنيم. در حالي كه اگر «دوره گردش عمليات» را در توليدات و خدمات فرهنگي و هنري به درستي شناسايي و احصا كنيم، ديگر هيچ كار و محصول و خدمت هنري را مساوي با هزينه قطعي و بي بازگشت نخواهيم دانست. لازمه اين كار، پوشاندن لباس صنعت به حوزه توليد محصولات فرهنگي و هنري است. ادبيات صنعتي مي تواند مسيرهاي بازگشت سرمايه و حتي ميزان سودآوري كالاها و خدمات هنري را به ما نشان دهد.
n    
n    شناسايي مزيت نسبي توليدات داخلي:
n    ذائقه هر مخاطبي با محصولات و توليدات فرهنگي و هنري برگرفته از آداب زندگي و فرهنگ همان مخاطب سازگار است. بر همين اساس، ذائقه و خواسته مخاطبان ايراني با محصولات برگرفته از فرهنگ ايراني همراستاست. و اساساً توجه به محصولات خارجي كاملاً از سر ناچاري است. همچنان كه ذائقه يك مخاطب آمريكايي با محصولات هنري آمريكايي سازگارتر است. هر جا هم كه استقبالي از محصولات خارجي مي شود، مربوط است به اينكه ميدان را خالي گذاشته ايم و خارجي ها وارد شده اند و گذشت ساليان، خود به ذائقه سازي منجر شده است. اما در مجموع، نظرسنجي هاي صدا و سيما مثلاً در مورد فيلم ها و سريال هاي ايراني و نيز نحوه سلوك مخاطبان سينما با فيلم هاي سينمايي در طول تاريخ سينماي ايران نشان مي دهد كه تماشاگران به طور كلي فيلم هاي ايراني را بيشتر مي پسندند و دوست دارند. در حوزه صنعت هنري، روانشناسي مخاطب ايراني را بايد از نحوه سلوكش با صنايع دستي و مثلاً فرش ايراني مورد توجه قرار داد. و نه مثلاً با صنعت اتومبيل سازي. يا بايد سلوك ايرانيان را با غذاهاي ايراني و نحوه رفتارشان را با غذاهاي خارجي بررسي كرد. ايرانيان، غذاي ايراني را ترجيح مي دهند. فيلم و داستان ايراني مثل برنج ايراني است. آيا در ايران كسي هست كه برنج خارجي را به برنج ايراني ترجيح دهد؟ (پال اسپراكمن، مترجم آمريكايي كتب حوزه هنري مي گفت: ايراني ها پيتزا را هم ايراني كرده اند. آنچه كه شما به اسم پيتزا مي خوريد، هيچ ربطي به پيتزاي ايتاليايي ندارد!) طبيعي است كه بايد در طراحي توليد محصولات هنري به مزيت نسبي آنها كه ايراني بودن آنهاست، توجه كنيم. استقبال مخاطبان كودك و نوجوان از آثار انيميشن ساخته شده ايراني (مثل شكرستان) كه اقتضائات هنري و فني اين صنعت را رعايت كرده اند، نشان مي دهد كه در بازار رقابت با محصولات خارجي، وضع ما با فاصله زيادي از رقباي خارجي بهتر است. ادبيات، تاريخ، فرهنگ، باورها، زبان و مولفه هايي متعدد از اين نوع، محصول ما را به مشابه خارجي برتري مي دهد. چه قدر به اين داشته ها توجه كرده ايم؟! به عنوان يك مورد دم دستي، پشتوانه توليدگران ادبي ما را چنانچه بخواهند در حوزه ادبيات داستاني يا حكمت هاي برگرفته از متون كهن كار كنند در نظر بگيريد. واقعاً غير از اينكه فرهنگ و ادبيات ايراني را با برچسب هاي «غني» و
n    « قابل افتخار» و»ماندگار» به موزه ها سپرده باشيم، چه بهره قابل اعتنايي از آنها برده ايم؟
n    
n    لزوم توجه به مطالعات و پژوهش هاي زيرساختي:
n    يكي از مهمترين مطالعات زيرساختي، مطالعات ناظر به وجه صنعتي و تجاري محصولات فرهنگي و هنري است. امروز صنعت سرگرمي را يكي از پر درآمد ترين صنايع مي شناسند. اما از اين اطلاعات سطحي و روزنامه اي كه بگذريم، به جرات مي توان گفت كه كمترين اطلاعات توليدي در زمينه شناخت و مطالعات بازار محصولات و سرگرمي هاي كودكان در ايران موجود نيست. حجم گردش سرمايه، مطالعات دقيق ذائقه سنجي، مطالعات سنجيده در باب تعريف گروه هاي سني، سهم
n    تك تك محصولات متنوع از بازار داخلي، نقش بازيگران عمده تجاري (و حتي تعداد آنها و نام و نشان ده تا از مهمترينشان) در كدام بانك اطلاعاتي مضبوط است؟ چه نهاد يا جايگاهي در حال رصد محصولات ورودي به كشور است و حتي به صورت آفلاين امكان ارائه اطلاعات اوليه را دارد؟ اطلاعات شبكه توزيع در كجاست؟ فعالان اين حوزه كيستند؟ سهم هر كدامشان در تامين نياز بازار چه قدر است؟ اينها سئوالاتي ظاهرا ابتدايي است كه به سادگي به جواب مناسب نمي رسد. واقعاً آن قدر كه در زمينه محصولات دارويي يا غذايي براي كودكان كار و مطالعه شده، يك صدم آن در زمينه نيازهاي روحي و رواني و نحوه توليد محصول هنري و سرگرمي براي كودكان كار نشده است. در بخش زيادي از نيازها كه تازه بايد به دنبال اختراع چرخ باشيم! يكي ديگر از مهم ترين مطالعات زيرساختي، بحث نحوه تفكيك گروه هاي سني و تعيين گروه مخاطبان يك محصول هنري يا ادبي است. روشن است كه امروز ديگر نمي توان بر مبناي تقسيم بندي هاي سني و تحصيلي چهل سال پيش، براي محصولات فرهنگي تعيين مخاطب كرد. روش جايگزين چيست و كدام مطالعه و پژوهش جدي در اين زمينه انجام شده كه خروجي اش امروز به كارمان بيايد؟
n    
n    توجه به رويش و پايش نيروي انساني:
n    هنرمندان و توليدگران حوزه صنعت هنري كودك و نوجوان، علاوه بر تخصص هاي مرسوم فني و هنري، بايد با روانشناسي و علوم تربيتي مخاطبان خود آشنايي كامل داشته باشند. كي و كجا و چه گونه در حال جذب و پرورش و آموزش اين هنرمندان هستيم؟
n    
n    بازارسازي، بازاريابي ، بازارداري و بازارپايي:
n    قبول داريم كه بازار محصولات و سرگرمي هاي كودكان در دست ما نيست. اما به همين موضوع هم مي توان از وجه مثبت نگريست. از وجهي كه به ما كمك كند با بررسي سير تصرف بازار و شيوه شناسي بازارسازي و بازارداري بيگانگان در اين زمينه، به الگوهاي بومي و منطقه اي خودمان برسيم. امروز ديگر همه مان مي دانيم كه مثلاً شخصيت عروسكي اي كه در دست كودك ماست، چه مسيري را از منظر توليد و تجارت محصولات هنري طي كرده و از كدام دروازه هاي فرهنگي و هنري وارد خانه هايمان شده است. براي مان روشن است كه وقتي كودك مان را از طريق يك كتاب تصويري يا يك فيلم انيميشن يا يك بازي رايانه اي با آن شخصيت آشنا كرديم، (شخصيتي كه طراحي رفتار و گفتار و اعمالش طوري است كه خود را به دنياي ذهن و درون كودك تحميل مي كند) خواست غريزي او را در به دست آوردن اين عروسك تحريك كرده ايم. اين راه طي شده را ما هم مي توانيم با الگوهاي خودمان برويم. در عرصه اي ديگر، شهرك ها و سرزمين هاي شادي و سرگرمي كه در ابعاد بسيار بزرگ در كشورهاي مختلف تاسيس مي شوند، بخشي از فعاليت بازارپايي است. سرنخ خيلي از جريان هاي ترويجي هنري و فرهنگي در اين شهرك ها ديده مي شود.
n    
n    در ايران، نمونه هاي كوچك موجود، مملو از دستگاه ها و بازي ها و برنامه هاي صد در صد خارجي است.
n    
n    طراحي و ساخت شهربازي هاي ايراني لازم است در دستور كار ما قرار گيرد. حلقه ديگر بازارپايي و بازارداري، فروشگاه هاي بزرگ عرضه محصولات براي كودكان هستند كه به جرات مي توان گفت حتي يكي از آنها را در كشورمان نداريم. حد اقل دستاورد اين بررسي اين است كه مي توان مسير مشابه را با محصولات و فرهنگ خودي طي كرد و به جواب رسيد.
n    
n    لزوم توليد انبوه و متنوع محصولات جانبي:
n    امروز كارشناسان و فعالان حوزه سرگرمي هاي كودكان پذيرفته اند كه بازار، حوزه تاثير و درآمد اقتصادي و فرهنگي «محصولات جانبي» اي كه بر اساس فيلم ها و داستان ها و انيميشن ها توليد مي شوند، بيش از خود اين فيلم هاست. و روشن است كه در طراحي پلان تجاري توليدات هنري، سهم قابل توجهي از درآمد و سود را متوجه محصولات جانبي مي دانند. طراحي و توليد يك فيلم انيميشن كه هنوز با همه نوآوري هاي فناورانه جزء گرانترين توليدات در صنعت هنري است، نقطه آغاز يك فعاليت پر سود تجاري و يك اقدام شديداً موثر فرهنگي است كه با ارائه محصولات متنوع جانبي تكميل مي شود. يك فيلم را مي توان به بخش زرهي نيروي مهاجم تشبيه كرد و محصولات جانبي آن را به پياده نظام پشت سرش. كه در اصل، ورود و استقرار پياده نظام است كه تصرف يك موقعيت را معنا و واقعيت مي بخشد.
n    
n    نقش رسانه هاي فراگير:
n    در پرديس اقدامات و فعاليت هاي صنعت هنري كودك و نوجوان، به كارگيري رسانه هاي فراگير مثل تلويزيون و فضاي سايبر و مطبوعات و تبليغات محيطي، يك اقدام راهبردي است. در مثال اين نوشتار، فيلمي كه ديده نشده و داستاني كه در شمارگان انبوه خوانده نشده، عملانمي تواند سوژه محصولات جانبي بعدي باشد. اينجاست كه رسانه ها و آثار هنري نقشي تعاملي در ربط با يكديگر پيدا مي كنند. آثار هنري ديده مي شوند چون رسانه آنها را مي نماياند و رسانه مخاطب مي يابد چون آثار را نشان مي دهد. روشن است كه رسانه هاي فراگير هم به عنوان مصرف كننده و مشتري عمده محصولات و هم به عنوان مروج و جريان ساز همين محصولات، جايگاهي بلندبالامي يابند. معني اين حرف اين است كه توجه به رسانه و تعريف نقش و به كارگيري آن در صنعت هنري به طور كل و صنعت سرگرمي كودكان به طور خاص، يكي از مراحل اصلي و كليدي است.
n    
n    خلاصه:
n    در پايان اجازه بدهيد يك بار ديگر آنچه را گفتيم به شكل خلاصه مرور كنيم تا حاصل بحث روشن شود؛ به شدت نيازمند طراحي نظام توليد محصولات فرهنگي و هنري ملي براي كودكان و نوجوانان كشور هستيم. لازم است نگرش موجود به اقتصاد هنر اصلاح شود. فعاليت فرهنگي و هنري لزوماً غير اقتصادي نيست. توليد محصولات را در چارچوب هاي صنعتي با همه اقتضائات و ملزومات آن تدارك كنيم. روي مزيت نسبي توليدات ايراني در جلب مخاطب و تضمين اقبال مردمي حساب ويژه باز كنيم. به نقش و سهم واقعي نيروي انساني متخصص، پژوهش زيرساختي، بازارسازي و بازارپايي توجه كنيم.
n    در طراحي پلان تجاري و نقشه راه توليدات، جايگاه محصولات جانبي را دستكم نگيريم. از ابتدا به فكر تعريف نقش براي رسانه هاي فراگير و بهره گيري عملياتي از آنها باشيم.
n    
n    * معاون هنري حوزه هنري
n    
n    
n    
n روزنامه رسالت، شماره ۷۵۳۰ به تاريخ ۱۲/۲/۹۱، صفحه ۱۹ (فرهنگي)

مطلب پیشنهادی:   قدیمی‌ترین ورزش‌های جهان

05191010117
Contact راحت باشید، از ما بپرسید هر سوالی دارید!