rnrnrn
”
————————————-
میرحسین در دیدار با اعضای تشکل غیرقانونی ملی – مذهبی بر قرائت رحمانی از دین تأکید میکند و بلافاصله تفسیری از آن ارائه میدهد که مبتنی بر شاخصهای تعریف شده لیبرالیسم است. اینکه چرا موسوی این موضوع را در جمع یک جریان غیرقانونی و ضد اندیشه امام بیان میکند را باید به صورت جداگانه واکاوی نمود. اما اصل موضوع نیز به صورت مستقل قابل بررسی و نقد است. از سالها پیش سران فکری تجدیدنظرطلبان بر این باور بودند که گذر از جمهوری اسلامی و استحاله درونی آن بدون توجه به مفاهیم دینی و بومی میسر نیست. لاجرم باید از ادبیات بومی و تصورات قالبی مردم برای تئوریزه کردن مفاهیم جدید استفاده کرد. لذا برای تولید ادبیات ناهمگون دینی – وارداتی همت گماردند. در تفسیر سلبی از نظام جمهوری اسلامی مفاهیمی همچون «دیکتاتوری صالحان»، «اومانیزم الهی» و … را ابداع کردند. اما هیچ یک، حاملان و مخاطبان خود را پیدا نکرد. از آنچه در ۱۲ سال گذشته توسط تجدیدنظرطالبان بر نظام جمهوری اسلامی رفته است به خوبی میتوان کارکرد قرائت رحمانی از دین را به نظاره نشست. عطاءالـله مهاجرانی هنگام اخذ رأی اعتماد از مجلس پنجم با صراحت بر بهکارگیری دو مفهوم «تساهل و تسامح» تأکید کرد، موسوی نیز از واژه مبادا برای تبیین نظر خود استفاده میکند. قطعاً قرائت رحمانی تجدیدنظرطلبان از دین را نمیتوان به صورت مستقل و پدیدارشناسانه باور نمود. بلکه همه شاخصهای نگرشی و رفتاری تجدیدنظرطلبان باید در تفسیر آن به کار گرفته شوند. به زعم نگارنده، قرائت رحمانی نسخه بازسازی شده لیبرالیسم و سکولاریسم است که لباس بومی پوشیده است. اما قرائت رحمانی از دین همانقدر تقلیلگرایانه است که نگاه و تفسیر از امام تکبعدی و کوچک انگاری آن مصلح بزرگ دینی است. وقتی تجدیدنظرطلبان از همه اندیشه و نگرش امام به یک جمله «میزان رأی ملت است» اکتفا میکنند و امام را به عنوان یک فرد جمهوریخواه معرفی میکنند، نباید تعجب کرد که از هزاران شاخه دین، به شاخهای پیوند بخورند که اسلام راحتطلبی، اسلام بیغیرتی، اسلام سازش و اسلام منفعل از آن بیرون آید. در صورتی که نگاه به اسلام باید جامع وکامل و واجد همه مفصلبندیها و صورتبندیهای آن باشد. هدف روشنفکران از برجسته خواستن اسلام رحمانی، تقلیل اسلام فقاهتی است. اسلامی که مهربانی را در کنار شمشیر دارد، اسلامی که قرائت مکاری و جباری خدا را در کنار قرائت رحمانی میپذیرد. اسلامی که پیامبر اسلام در عمل به آن از مؤلفهالقلوب در تقسیم غنائم جنگ حنین بین کفار تا قتل جمعی یهودیان خیبر را یکجا دارد. اسلامی که در استراتژی فتح بدون خونریزی مکه افراد فاسد را (بدون اینکه هنگام فتح مقاومت کنند) به دار مجازات آویخت. اسلامی که امیرالمومنین در سایه آن بسیاری از صحابه دیروز پیامبر را واجد صلاحیت برای حضور در قدرت ندید.اسلامی که مدارا در عاشورای آن راه ندارد، یعنی ذلت و سازش را نمیپذیرد. اسلام از قصوری که بدون آلودگی نیت انجام شده است، قطعاً خواهد گذشت. اما «میزان و حدید» نیز از عناصر قرآنی حکومت است که امیرالمومنین ذرهای از بهکارگیری آن عقبنشینی نمیکرد.
موسوی در جمع کسانی سخن از اسلام رحمانی میگوید که با دست الهی امام خانهنشین شدند، مگر امام درباره آنان نفرمودند که «نباید رسمیت داشته باشند و باید باقاطعیت با آنان برخورد شود و آنان صلاحیت هیچ امری اعم از قضایی، قانونگذاری و اجرایی را ندارند.؟»
آیا موسوی امام را به عدم قرائت رحمانی از دین متهم نمیکند؟ البته این بدان معنی نیست که ملی – مذهبیها شهروند جامعه ایران نیستند و نباید از امنیت حقوقی و اجتماعی برخوردار باشند. بلکه ورود به عرصه سیاست با قرائت رحمانی از دین امکانپذیر نمیشود. هنوز قاطعیت امام در صدور حکم اعدام رشدی مرتد، الگوخواندن اوشین در رسانه ملی و مجازات منافقین در سال ۱۳۶۷ در ذهن مردم ما باقی است. قرائت رحمانی توسط کسانی که هیچ حد و مرزی برای معارضه با نظامی که به آنها هویت و شخصیت بخشیده است، نمیشناسند به چه معناست. آیا نظام جمهوری اسلامی و رهبری مظلوم آن با مدارا و قرائت رحمانی با کسانی که از فردای رحلت امام به وادی نفاق غلتیدند تعامل ننمود؟ آیا عدم برخورد با فرماندهان اصلی حوادث یکسال گذشته قرائت رحمانی از دین نیست؟ تساهل نظام اسلامی در حوادث اخیر به حدی است که به بیتوجهی به مطالبات مردم در ۹ دی و ۲۲ بهمن متهم است. اما همچنان متهم به عدم قرائت رحمانی از دین نیز است. قرائت رحمانی در فرهنگ لغت فارسی به مفهوم بخشیدن و مهربانی است، باید چه چیزی را به چه کسی بخشید، آیا باید اصل نظام را بخشید تا طرفداران استحاله آن احساس رضایت کنند؟ باید بر روی نگاه تأییدگونه آمریکاییها به جریانات داخلی چشم بست تا قرائت رحمانی تبلور یابد؟ باید آزموده را مجدداً آزمود تا قرائت رحمانی به اثبات برسد؟ مگر از امام نیاموختیم که در مکتب ما شکست و پیروزی هر دو پیروزی است؟ مگر امام نمیفرمود که اگر یکه و تنها بماند به راه خود ادامه خواهد داد؟ مگر امام از پذیرش دهها گروه انحرافی که در مبارزه با شاه با وی اشتراک هدف داشتند امتناع نکرد؟ و… قرائت رحمانی در عرصه قضایی و عبور از خشونت قانونی در قانون اساسی و در اصل ۱۱۰ آن اعمال میشود و سالانه صدها و هزاران نفر از تخفیف مجازات برخوردارند. اما قرائت رحمانی در مقابل تهدیدکنندگان امنیت ملی و خوشحالکنندگان دشمن روی دیگر سکه لیبرالیسم است که لباس دین پوشیده است. لباسی که میرزا ملکمخان آگاهانه میپوشید و تجدیدنظرطلبان ناآگاهانه یا مرعوبانه. مسلمان واقعی، اسلام را جامع میبیند، بخشی را حذف و بخشی را برجسته نمیکند. اسلام مهربانی و خشونت قانونی را در کنار هم قرار میدهد، هر کدام لازم بود به میدان میآید و هر کدام لازم نبود برای روز نیاز، به انتظار مینشیند. و کلام آخر اینکه هرگونه تفسیر و قرائت از اسلام در صلاحیت فقیهان است، لذا هر کس باید به اندازه دانش و بینش خود سخن بگوید و حوزههای تخصصی را محترم شمارد.
‘, ۱, ۲۰, ‘۱۳۸۹-۰۲-۱۱ ۰۴:۵۴:۵۲’, ۷۵۰, ‘