rnrnrn
n
nای مهربان تر از هر مهربان ؛ به نام تو …
n
nموضوع سخنرانی : پل چمران
n
nسخنران : استاد الهی خراسانی
n
nجلسه ماهیانه ۹۱
”
————————————-
n*********************************************************************
n
nبرخی مباحث بیان شده :
n
n- چمران را در درجه اول یک پلی نسبت به سیره وصفات اهل بیت ( علیهم السلام ) می دانم .
n
n- نسل جدید از مختصاتی بر خوردار است که آن مختصات ، آنها را از نگاه تجریدی و ذهنی ؛ به سمت نگاه ملموس و عینی سوق داده است .
n
n- چطور می شود هم مدرن بود و هم مؤمن ؟
n
n- در روزگار ما هم گاهی به گونه ای می شود که گویا ؛ جدید بودن و متخصص بودن و تحصیل کرده بودن و ثروتمند بودن و هم چنین موقعیت و شغل مناسب داشتن ؛ با زندگی مؤمنانه قابل جمع نیست !
n
n- چرا چمران به نظر ما یک پل ایده آل است و یک حجتی برای نسل معاصر است ؟
n
n- چون چمران نماد تحول است ؛ یعنی نمادی برای عبور یک نسل از یک اسلام خانوادگی شناسنامه ای ، به یک اسلام عمیق ، در سطحی بالایی از ایمان و استقامت دینی .
n
n- اشکالی ندارد ، اگر بگوییم مثلا چمران موقعی که به ایران می آمد ؛ تردید داشت که در لبنان بماند یا وزارت دفاع ایران را قبول کند . این یک تردید مؤمنانه است .
n
nچمران در یک وصیتش ( که من جستجو نکردم ) ؛ مثلا گفته بود که مدیون چه کسانی هستم و ادی دین کرده بود ؛ نسبت به کسانی که به وی دین را آموخته بودند ولی از آنها عبور کرده بود . مرحوم رضا روزبه ؛ علامه کرباسچیان یا حتی شیخ محمود حلبی در انجمن حجتیه . که ایشان در مدرسه علویه ؛ درس می خوانده است . اشکال ندارد ؛ باید بدانیم که ؛ میشود عبور کرد .
n
n- ابتکار عالی حاتمی کیا در ساخت فیلم چمران که به نام ” چ مثل چمران ” است . بسیار عالی است و این “چ” منظور چ چگوارا است و امید واریم موفق بشود .
n
n*********************************************************************
n
nطرح شهید چمران و شخصیت ایشان ، به لحاظ راهبردی جایگاه ویژه ای دارد . که این نگاه من شاید ، با برخی از دوستان متفاوت باشد . البته چمران می تواند به عنوان یک شهید والا مقام ؛ فرزند انقلاب ؛ کارنامه ی تربیت نیروی انسانی در نهضت امام خمینی ( ره ) ؛ مؤمن فداکار و … مطرح شود .
n
nمنظره ی دارای اهمییت چمران از دیدگاه من :
n
n
n
nبه همین جهت تیتر صحبتی که بنده انتخاب کردم ” پل چمران ” است . چمران ، نه به منزله ی یک هدف ؛ بلکه به منزله ی یک پل .
n
nدر نگاه بنده ، شخصیت چمران پلی به صفات و سیره ی معصومین ( علیهم السلام ) بود .همچنان که ما معصومین را نمونه ی بشری اسما و صفات خداوند می دانیم و میگوییم : چنانچه کسی بخواهد رحمت خداوند را در حدود درک انسانی خود متوجه شود ؛ مهربانی علی بن ابی طالب و رحمت پیامبر را بنگرد و اگر میخواهد شمه ای از علم و وسعت معرفت خداوند را لمس کند ، به علم اهل بیت مراجعه کند . درجنبه های مختلف : ایثار – رحمت – سخاوت – شجاعت و … به این ترتیب :
n
nاصحاب خاص و کسانی که تاسی به معصومین ( علیهم السلام ) داشتند؛ به نوعی کوچک کننده ی آن فضائل در سطحی پایین تر از عصمت هستند ؛ آنها هم کوچک شدهی معصومین محسوب می شوند .
n
nپس ؛ معرفت الله : از مسیر معرفت اهل بیت ، رخ خواهد داد . چرا ؟؟ برای اینکه بتوانیم آن ابعاد خاص کمالی را درک کنیم ، و درک وجود نا متناهی خداوند برای ما ممکن نیست و از مسیر آشنایی با اهل بیت بتوانیم اندکی و قطره ای اقیانوس صفات پروردگار را درک کنیم ؛ عظمت پروردگار را بفهمیم . به همین ترتیب :
n
nراه دست یابی به سیره ی اهل بیت و به کنه معارف اهل بیت و شخصیت والای اهل بیت که معصوم از هر گناه و خطا و اشتباهی هستند و حجت خداوند بر همه ی مردم هستند ؛ این را در شناخت اصحاب خاص اهل بیت و تربیت شدگان مکتب اهل بیت می دانم .
n
nبه همین جهت ، اگر کسی می خواهد سیره تدریس کند؛ اگر می خواهد عشق اهل بیت را در جوانها زنده کند و اگر می خواهد نمونه های ملموس و دست یافتنی که بتواندخودش را در قالب آنها ببیند و تجربه کند ، تجربه ی اینها وابسته به معرفی امثال چمران است .
n
nبدین جهت ، من چمران را در درجه اول یک پلی نسبت به سیره وصفات اهل بیت ( علیهم السلام ) می دانم .
n
nنکته دوم : مشکل ما در دعوت نسل جدید ، به یک زندگی مؤمنانه به داشتن یک هویت دینی مستحکم ؛ به استقامت در راه خدا ؛ می تواند از طریق ، به اصطلاح مرسوم کنونی بعد از انقلاب باشد که مرتبا بسته های معارفی را تدریس کنیم ؛ کتابهایی را به مسابقه بگذاریم غ رقابت هایی را برای تحریک عوطف آنها به کار بگیریم . این یک مسیر .
n
nنظر شخصی بنده این است که این مسیر ( البته نمی خواهم بگویم ) بد است یا مؤثر نیست . اما قطعا کافی نیست .
n
nمرحوم صفایی ( ع . ص ) ؛ می فرمودند : آنچه که بر میدارید و روی دوش می گذارید ، اگر غذای شما نباشد و اگر به عنوان توشه مصرف نشود ؛ وبال دوش است و این وبال شما را بیشتر سنگین می کند . ( در مسیر ، خسته می کند. ) این حجم از معارفی که ما در دبیرستان ؛ دانشگاه و منابر ارائه می دهیم ؛ باید مصرف هم بشود . زمانی که بیشتر از مصرف ارائه می دهیم ، سوء هاضمه می آورد و به قول مرحوم صفایی : وبال روی دوش می شود .
n
nعرض بنده این است که : بنا بر این باید استراتژی ما برای دعوت نسل جدید ، معرفی الگو و اسوه باشد ؛ یعنی : از نظری شدن آموزش و تربیت دینی فاصله بگیرد . من ؛ نفی نمیکنم ، اما احساس می کنم در این مسیر مانده ایم !
n
nعلاوه بر جنبه آموزش ، الگو ها به ما کمک می کنند که ما یاد بگیریم ، چگونه دانسته هایمان را به کار ببندیم . از این نکته ها صرف نظر کنیم ؛نسل جدید از مختصاتی بر خوردار است که آن مختصات ، آنها را از نگاه تجریدی و ذهنی ؛ به سمت نگاه ملموس و عینی سوق داده است .
n
nبنده قصد داوری در این زمینه ندارم و نمی خواهم خوب و بد آن را تشخیص دهم .
n
nبالاخره نسلی که بیشتر از مفاهیم به تصاویر آن انس دارد ، نسلی که بیشتر از خواندن به دیدن عادت کرده است ، نسلی که بیشتر از فکر کردن به تجربه کردن انس گرفته ؛ این نسل نیاز خاص دارد به الگوهای عینی . نمیشود فقط بخواند ، فکر کند یا بداند . بنا بر این استراتژی ما برای ساخت یک هویت دینی ، برای نسل جدید ، معرفی امثال چمران است .
n
nمخصوصا ما در این جهت مشکل خاصی هم داریم و آن سازگار کردن زندگی مؤمنانه در دنیای جدید است . چطور می شود هم مدرن بود و هم مؤمن ؟ چطور می شود هم متخصص بود هم مؤمن ؟ چطور می شود هم مبارز بود و هم مومن ؟ خاطرات دهه ی ۵۰ را که می خوانیم ؛ دشواریشان این بود که ؛ چطور می شود هم مبارز بود و هم مسلمان ! شما ، گروههایی را که می شنوید التقاطی بودند ؛ با همان التقاطشان مورد تنفر خیلی از مبارزین بودند . چرا ؟ چون می خواستند اسلام را به عنوان ایدئولوژی مبارزه مطرح کنند و نظرشان این بود که فقط دو خط وجود دارد :یا با استبداد و امپریالیسم همراهی و یا اگر چنین نیستی ؛ باید یک ایدئولوژی مارکسیستی و کمونیستی داشته باشی ، تا در صف مبارزه در آیی و گرنه برنامه ای برای مبارزه نداری! فقط اخلاقیات یا آرزو هایی برای مبارزه داری .
n
nحال در روزگار ما هم گاهی به گونه ای می شود که گویا ؛ جدید بودن و متخصص بودن و تحصیل کرده بودن و ثروتمند بودن و هم چنین موقعیت و شغل مناسب داشتن ؛ با زندگی مؤمنانه قابل جمع نیست !
n
n
nما مدل هایی عینی می خواهیم که ؛ در عمل نشان بدهند و در روزگار ما هم باشند . که ، چطور می شود همه ی اینها را داشت ( تخصص ، تحصیل ، موقعیت و … ) وهم چنین مؤمنانه زیست .
n
nحال ؛ تعبیر سبک زندگی ( life style) عبارت نا رسایی است ولی می تواند ؛ استعاره ای باشد برای این مطلب که چطور می شود یک سبک زندگی مؤمنانه برای نسل جدید تصویر کرد ( این نکته دوم ) .
n
nنکته سوم اینکه ؛ این استراتژی هویت سازی یا الگو دهی ، باید مشتمل بر ۴ مؤافه باشد که ؛ هر ۴ مؤلفه در چمران وجود دارد . ابتدا باید یک موتور محرک روحی و درونی در آن الگو وجود داشته باشد. ما تعبیر می کنیم به دینامیزم روحی و ایمانی . یعنی آن شخصیت یک پویایی درونی داشته باشد که او را پیش ببرد و شما باید بتوانید رشد ؛ تکامل و تحول را در این شخصیت ببینید . و در عین حال یک نوع پویایی اجتماعی هم داشته باشد ( دینامیزم عمل ) ؛ در عمل هم باید یک مسیر رشد را درونش دید . توسعه میدان دید ؛ میدان زندگی ؛ میدان مبارزه ؛ میدان جهاد . اینها را باید بتوان دید . این خصوصیت دوم .
n
nخصوصیت سوم مبتنی بر جهت گیری صحیح باشد . خیلی از الگوهایی که ما معرفی می کنیم در بعضی ابعاد و جهت گیری هایشان ؛ قابل توصیه نیستند . نمی خواهیم بگوییم معارض با خط ایمانی اند ولی بالاخره قابل توصیه هم نیستند . مثلا زندگی علمی و پر کاری این شخصیت قابل توصیه است ؛ تاسیس نهادهای علمی قابل توصیه است . اما اینکه ظرفیت یک دستگاه جور را نمی تواند مدیریت کند و تعویض نماید ؛ قابل توصیه نیست .بالاخره آن آدم معاون وزیر بوده است در یک دوره ای … و منصوب به دستگاهی بوده است ؛ برای اینکه کاری برای کشور کند ؛ بالاجبار ، عضو حزب رستاخیز هم شده باشد برای کمک به کشور و …
n
nو رکن چهارم : تحت رهبری عالم دینی باشد ، که ما در بالاترین بعد ؛ از آن به عنوان ولایت فقیه تعبیر می کنیم . مثلا تفاوت بعضی گروهها که در هم ادغام شده اند و نسلی از سازمانهای انقلابی در کشور ما پدید آورده اند ؛ که فی الحال ، چپ یا راست در آن هستند ، تفاوتشلن با جمعیت هایی که الان در خط مانده اند ؛ ( فرض مثل مؤتلفه . نمی خواهیم راجع به موانع سیاسی مؤتلفه نظر بدهیم ؛ ما ، اصل وفا داری به اسلام و انقلاب را مد نظر داریم . جریان مؤتلفه به هدایت عالم دینی و به راهبری علمای دین باور داشته است ، از ابتدای تاسیس تا کنون . آن جمعیت ها در یک نقطه با رهبران دینی تلاقی و همکاری می کنند ؛ اما تضمین شده نیست که در گامهای بعدی چه اتفاقی می افتد !ممکن است بعد از دولت موقت ، راهشان جدا بشود ، ممکن است در جای دیگری ، در دهه ی سوم انقلاب مسیرشان را جدا کنند .
n
nبنا بر این آن رکن چهارم که تحت رهبری عالم دینی ؛ این اسوه ؛ مسیر عمل صالح انقلابی اش را شکل داده باشد مهم است .
n
nبنده این ۴ رکن را در کسی ندیدم ، اما در کمتر کسی اینگونه یکپارچه و قابل تاکید دیده ام ، مثل چمران .
n
nبنا بر این از این نگاه و از این سه منظر ؛ برای من ، چمران یک پل است ؛ هم به سوی تاسی به معصومین ؛ هم برای ساخت هویت دینی و هم طرح یک الگوی موفق ، در روزگار ما ، برای همه ی نسل ها . یعنی چه نسل ۲ که الان زیست اجتماعی دارند و چه نسل ۳ که در دروازه های مدیریت اجتماعی هستند و هم نسل ۴ که اکنون تربیت می شوند ، برای آینده اسلام ؛ انقلاب و تشیع .
n
nبحث دوم : چرا چمران به نظر ما یک پل ایده آل است و یک حجتی برای نسل معاصر است ؟
n
n
n
nاین جهت چرا مهم است ؟ چون خود عصمت ، برای خیلی از ما یک حجاب است ؛ یعنی مقام اهل بیت و عصمت ایشان ؛ یک حجابی است و گاهی بیش از یک حجاب ، یک بهانه درونی است که جا پای معصوم نگذاریم و همواره بگوییم : فاصله ما خیلی زیاد است . مثلا امیر مؤمنان علی ( علیه السلام ) ؛ نیمه های شب ، نان برای یتیمان می بردند . نظر ما این است که : بله ایشان یک معصوم بوده اند ! و مثلا اگر بدانیم چمران در جبل عامل چنین کاری می کرده اند ، با خود می گوییم : کاری عجیب و غریب نیست و ما هم توانایی این کار را در خود داریم .
n
nیا اگر بشنویم که معصوم ( امام علی علیه السلام ) ؛ در بر خورد با بیت المال آهن داغ را به برادرشان عقیل نشان داده ، که اگر تحمل این آهن داغ را نداری ، من هم تحمل آتش جهنم را ندارم . بیت المال ، بیت المال است . به همین طریق اگر متوجه شوید که امرار معاش چمران از چه راهی بوده است و… انسانی که تمام زندگی اش را وقف کرده است …
n
nاینها کمک به ما می کند .. این نمونه هم غیر معصوم است و هم امروزی . بسیاری از علما و اهل بیت ( علیهم السلام ) واقعا قابل تاسی اند . اما ان کسی که می خواهد تاسی کند ؛ باید یک مقدار در ذهن خودش ؛ فاصله های قرنی را حذف کند و جنبه های مشترک بین خود و آن شخصیت خاص را در ذهن بیاورد و این کار تلاش ذهنی بیشتری را می طلبد .
n
nمثلا ، شما سلمان ( رحمت الله علیه )را یک نمونه میدانید و یک انسان مهاجر الی الله . بنابر نقل قول ها و روایات ایشان از ، از شهر جید در استان اصفهان برخاسته و به دنبال حق رفته است ؛ ابتدا زرتشتی شده و سپس یهودی و بعد از آن مسیحی و بعد به امید بشارت پیامبر آخرالزمان ، خودش را به مدینه رسانده ؛ چقدر مقاومت کرده و حاضر شده بردگی کند تا بتواند در مدینه بماند . از همه چیز خود گذشته و به درجه ای دست پیدا کرده که جزء اهل بیت محسوب می شود . سلمان منا اهل البیت .
n
nولی در عن حال ، یک انسان امروزی ؛ باید زحماتی را بکشد و بتواند فاصله های زمانی را حذف کند . در روزگار ما ، این گرایش عقیدتی ؛ به معنای جستجوی حقیقت است . معنایش ، هزینه کردن است و امروز برای ما ؛ مهاجرت به مدینه معنا ندارد . ولی برای دانستن معارف دینی حداقل باید از خانه ی خود ، خارج شویم و به یک جلسه ی مذهبی برویم ! اگر لازم باشد برای تحصیلات دینی خود ؛ به جایی هجرت کنیم ، این کار برای ما باید اتفاق بیفتد . اما شخصیت چمران ؛ نیازی به این حذف واسطه هم ندارد و در زمان کنونی ماست ؛ یعنی : درس ، زندگی ، شغل ، محیط فعالیت او در زندگی های ماست و چیزی تغییر نکرده است .
n
n
n
nچمران ، از ثروت – شغل خوب – شهرت علمی و شهرت سیاسی گذشته است . ( در خارج از کشور به عنوان سران نهضت اسلامی و جنبش های دانشجویی محسوب می شود . هم چنین از مؤسسین نهضت آزادی نیز بوده است . ) پس این انسان ؛ که خودش رهبر و مؤسس حزب است ؛ آن هم در شرایطی که حزب ، همه چیز است ؛ خودش را در حد یک سرباز و یک چریک ؛ زیر نظر یک روحانی ، ( که به اعتقاد خیلی از آن حزبی ها ، تفکر حزبی و تشکیلاتی نداشته ) ؛ حتی از شهرت سیاسی خود هم می گذرد . گذر از خانواده ؛ هزینه ای که دکتر چمران ، برای جدا شدن از خانواده پرداخت ؛ برای بسیاری از انسانها ، بسیار سخت و درد ناک است .( در جدول استرسهای سنگین برای مردان که یک جدول جهانی است ؛ اولین درصد استرس ، جدایی از خانواده است . از دست دادن شغل ، بعد تغییر محل زندگی و … )
n
nپس این آدم چگونه توانست به خاطر خدا ، در شرایطی قرار بگیرد که خانواده اش هم از وی چشم پوشی کنند ! وعبور های دیگر … در این مسیر توضیح اینکه چمران چه بوده چه شده مهم است .
n
n( جلال الدین فارسی که نا مهربانی هایی نسبت به چمران داشت، می گفتند که چرا عکس های چمران قبل از لبنانش را منتشر نمی کنند ؟ در دل من گذشت که میان این دو تن در لبنان ، مناسب نبوده و حرف و حدیثهایی وجود داشته است . ولی ایشان می گفتند : برای اینکه بفهمند امام و انقلاب از چه کسانی چه چیز هایی ساخته است ! مثلا چرا عکس ایشان را با خانواده شان منتشر نمی کنید ؟! حتی شکل ظاهریشان را ! بنده به ایشان یا آقای حجتی کرمانی گفتم که : ایشان ، اولین بر خورد خود را با شهید چمران نقل می کردند ؛ پیش امام موسی صدر بودیم که ، کسی با یک خانم کاملا بی حجاب ، منتظر دیدار امام موسی صدر است ؛ یک جوان لاغر اندام ، سیه چرده ، سه تیغه و آستین نصفه ! منتظر ایشان بوده و به اطراف کاملا بی اعتنا ! – چون چمران ، دنیا دیده بوده و کسی نبوده که زرق و برق دنیا حواسش را معطوف به خودش کند . – وقتی از اتاق امام موسی صدر ، برگشت ؛ با خود گفتم : این آمده که دیگر بر نگردد ! و این حالت از چهره ی چمران نمایان بود . )
n
nبنا بر این چمران نماد عبور است …
n
nما انتظار داریم ؛ یک نوجوان ۱۴ ساله مرجع تقلید به دنیا بیاید و تا آخر عمر هم مرجع تقلید از دنیا برود ! ( شکل و آرزو و عبادت و صبر و استقامت و … ) که این توقع ، در عالم واقعیت وجود ندارد !
n
nوقتی چمران را به عنوان نماد تحول و عبور معرفی می کنیم ؛ همه ی ما به این باور می رسیم که این عبور ؛ برای ما هم ممکن است . ما هم می توانیم مثل چمران ؛ این مرحله را طی کنیم . لازم نیست که آیت الله زاده باشیم و در قلب یک خانواده پر از معنویت باشیم ! و در حوزه درس خوانده باشیم ! ( یکی از افتخارات بنده این است که خیلی ها را از آمدن به حوزه منصرف کرده ام ! ) .به علت اینکه تنها راه خوب بودن ؛ و خوب شدن را حوزه نمی دانم . این اشتباه بزرگی ست .
n
nمسیر حرکت به سوی خدا و ایمان دینی ، فقط از سوی حوزه نیست . حوزه برای کار تخصصی که با دیگران قرار است کار تعلیمی و تخصصی داشته باشید . ممکن است در این مسیر ، چیزی دستگیر انسان نشود ؛ مثل بنده !
n
nطرح چمران بدین جهت خوب است .
n
n
n
n
n
n
n
n
n
n
n
n
n
n
n
n
n
n
n
n
n
n
n
n
n
nو مطلب آخر : که چرا چمران یک پل ایده آل است ؟
n
nحقیقت چمران از دید بنده : چمران حقیقت چیزی است که مترسک های مبارزه ، مدعی آن هستند .
n
nخیلی برای من درد آور است که ما ، در روزگاری و در مملکتی که چمران ؛ در کارنامه ی او و در نسل فرزندان اوست ؛ من در خوابگاههای دانشجویی می بینم که ؛ روی تیشرت ها و لباس ها ؛ عکس های چگوارا ست . من زندگی چگوارا ، را خوانده ام ؛ کل جریان انقلاب کوبا – کاسترو ؛ فیلم های سینمایی و مستند چگوارا و چه کاسترو را که ساخته شده همه را دیده ام . هم دوبله شده و هم زبان اصلی .
n
nمی خواهم بگویم : آدم نا آشنایی نیستم و از جاذبه های چگوارا و بسیاری از مبارزان دیگر در آن روزگار هم با خبرم . ولی شما ، این کد هایی که بنده عرض کردم ؛ ببینید چند تا از آنها در چگوارا است . مثلا از محبوبیت چگوارا این است که ؛ یک پزشک بوده و کار تخصصی اش را رها کرده است .
n
nچگوارا ؛ یک پزشک عمومی بوده و متخصص نبوده و PHD هم نداشته ؛ در هیچ دانشگاهی تدریس نداشته و هم چنین درهیچ کجا شغل ثابتی هم قبل از نظامی گری نداشته است . سفر هایی که مدعی هستند چگوارا رفته ؛ ( او سه جا کار کرده ) : ۱٫ کوبا ؛ ۲٫ بولیوی ؛ ۳٫ کونگو ( در این سفر هم همه او را نهی کرده اند . جمال عبد الناصر هم که سابقه ی دوستی با وی داشته ، به او گفته که اگر به کونگو بروی ، گرفتار خواهی شد . چون می خواسته ایدوئولوژی مارکسیست ها را به اصطلاح قبایل سیمبای کونگو ؛ منتقل کنند ، تا آنها بتوانند علیه دیکتاتوری کونگو قیام کنند ؛ که موفق هم نشدند و او برگشت به بولیوی برای ادامه ی مبارزه اش . یا در نهایت در آرژانتین هم سهمی داشته است .
n
nشما او را ، با چمران ، که در مصر ، الجزایر ، سوریه ، لبنان و ایران بوده مقایسه کنید که نقش مؤثر داشته و هم موفق بوده است .و من هیچ کدام از این سر فصل ها را در چگوارا ندیدم . اما انصافش این است که ؛ استقامت چگوارا و توانایی های نظامی او فوق العاده بودن را به او داده است ، اما ما چیز دیگری ندیدیم !
n
nراجع به استقامتش گفته می شود که ؛ وقتی که سربازان تحت امر دیکتاتوری بولیوی که با همکاری سیا ، موفق شدند ، چگوارا و هم رزمانش را پیدا کنند ؛ کسی که می خواست به چگوارا تیر اندازی کند و او را بکشد ؛ چگوارا فریاد می زد که ؛ مرا بکش ! تو افتخار داری که یک مرد را بکشی ! این تاثیر بر انگیز است ..
n
nاین واقعه در یک لحظه است . شما ؛ این را مقایسه کنید با ماههایی که چمران در اسائیل در گیر بوده است . با خرما افطار می کرده ؛ خودشان باید سلاح تهیه می کرده اند ؛ انبار غله ای وجود نداشته و باید خودشان از طریق منابع مالی که در اختیارشان قرار می گرفته است و یا ارتباطاتی که داشتند ؛ باید خوراکی تهیه می کرده اند . البته ؛ برای نسلی که با چمران آشنا نباشند ، عیب نیست !
n
nدر روزگاری که ؛ چمران ظهور کرد ؛ چگوارا ، در اوج بود . ولی چمران هنوز اسوه نبوده است ؛ این وضعیت ؛ الان و در روزگار ما ، مفهوم و معنایی ندارد . این ناشی از کم کاری ما در معرفی چمران است ؛ که هنوز برای خیلی ها ؛ آشنا نیست .
n
nابتکار عالی حاتمی کیا در ساخت فیلم چمران که به نام ” چ مثل چمران ” است . بسیار عالی است و این “چ” منظور چ چگوارا است و امید واریم موفق بشود .
n
nچمران در همه میدانها مبارزه کرده است ؛ میدان سیاسی ،و … مثلا نطق چگوارا ، در سازمان ملل ، هنوز به عنوان یک نقطه ای که هم مثبت است و هم منفی و هیچ کس به عنوان یک موفقیت کامل چگوارا نمی داند . ولی مبارزات سیاسی چمران را در نظر بگیرید ! هم چنین ابتکارات خاص وی را . یکی از ابتکارات چمران این بود که ؛ برای برای اعتراض به معبد سازمان ملل رفته بود ، برای نماز خواندن . و کل آن تبدیل شد به یک اتفاق رسانه ای . و چون پلیس مجبور شده بود به زور آنها را بیرون بیاورد ؛ خود این ماجرا هم تبدیل به یک اتفاق رسانه ای شد ؛ علیه رژیم شاه .
n
nیا جریانی که ؛ امروز در کشور های سنی ، متاسفانه داعیه دار مبارزه با امریکا شده است . ( جریان القاعده )
n
nشما ، جریان القاعده که در ایران مطرح می شود را نبینید ؛ آنجا واقعا برد دارد ؛ نه فقط در کشور هایی که مذهبشان اسلام است . مثل پاکستان – افغانستان – قطر – عربستان و حتی در مناطقی مثل چچن در روسیه ؛ یا مثلا کشمیر یا بوسنی و آذربایجان و مناطقی از افریقا .
n
nچمران ؛ با اینکه اسم و نام آشنایی برای آنهاست و او با خیلی از این گروه ها ، همکاری داشته است . چرا ما چمران را مطرح نکنیم ؟؟ به عنوان یک الگو و یک نماد . آدم هایی که اسلامشان را هم نمی شود باور کرد ؛ آن وقت باید ابتکار عمل را به دست بگیرند ؟!
n
nیا حتی من دیدم ؛ اخیرا صلح طلبانی که مثل : ماندلا یا گاندی ، مطرح می شوند . ممکن است در یک شرایطی مبارزه صلح طلبانه ، امید آفرین و مؤثر باشد . ما هم ؛ در نهضت امام ( رضوان الله علیه ) ؛ ابتکار امام نهضت بدون خونریزی بود . این به چه معناست ؟ یعنی امام اجازه نداد برای انقلاب ؛ فاز ، مصلحانه شود . امام تهدیدش را می کرد ؛ اما اجازه نداد . به همین جهت یکی از نکات مهم درباره ی نهضت خودمان ؛ که باید بدانیم ، این است که امام مشی اساسی مبارزه اش ؛ اساسا مبارزه مصلحانه نبوده است ؛ وهمین باعث شد که این انقلاب ؛ تجربه ای تکرار شدنی ، در کشور های دیگر به حساب بیاید . حتی در کشور هایی که هیچ سابقه تشکیلاتی نداشته اند ؛ مثل لیبی یا یمن .
n
nپس ؛ ما با چه چیزهایی می خواهیم مقایسه کنیم ؟ با موفقیت ها ؛ با رنج ها ؛ با محرومیت ها ؛ با گذشت ها . اگر بخواهیم مقایسه کنیم ، شخصیت چمران با همه ی اینها ، قابل مقایسه است . چه چیزی کم دارد که باعث می شود ما روی آنها تبلیغات بیشتری کنیم ؟!
n
nبنا بر این عرض بنده این است که ؛ چمران به این دلایلی که عرض کردم ، یک پلی ایده آل است . البته در پایان عرائضم مایلم به دو نکته هم اشاره کنم . یکی اینکه واقعیات چمران را بازگو کنیم ؛ چون کمک می کند . سابقه ی چمران ، گفتنش هیچ اشکالی ندارد . چون نشان می دهد ، چطور می شود انسان از این سابقه ها عبور کند . چمران در یک وصیتش ( که من جستجو نکردم ) ؛ مثلا گفته بود که مدیون چه کسانی هستم و ادی دین کرده بود ؛ نسبت به کسانی که به وی دین را آموخته بودند ولی از آنها عبور کرده بود . مرحوم رضا روزبه ؛ علامه کرباسچیان یا حتی شیخ محمود حلبی در انجمن حجتیه . که ایشان در مدرسه علویه ؛ درس می خوانده است . اشکال ندارد ؛ باید بدانیم که ؛ میشود عبور کرد . حتی در معرفت دینی ! برای بیان کردن کاستی های چمران ابا نداشته باشیم . بالاخره ، آدم ها با همه ی نقص هایشان ؛ کاملا انسان هستند و باز هم مؤمن اند .. اشکالی ندارد ، اگر بگوییم مثلا چمران موقعی که به ایران می آمد ؛ تردید داشت که در لبنان بماند یا وزارت دفاع ایران را قبول کند . این یک تردید مؤمنانه است .چون در جستجوی وظیفه اش بوده است . یا اینکه در تاسیس جنگهای نا منظم ( چریک ) ؛ به خیلی ها نتوانست اعتماد کند . راجع به شهادت چمران در دهلاویه هم ؛ حرف ها و حدیثهایی در قدیم بود ؛ که دوستان ایشان باید قضاوت کنند و من به آن کاری ندارم . آنها را هم می شود مطرح کرد .
n
nخب من در آخر عرائضم در بحث تغییر و تحول یک نکته هم عرض کنم راجع به ماه رمضان ؛ که به عنوان عرض پایانی من باشد . ما چمران را نماد و پلی برای تحول بیان کردیم . ماه رمضان هم یک فرصت برای تحول است . من یک روایتی را که در ذهنم بود ؛ نقل می کنم . دنبال این بودم که آیا واقعا یک مشاهده درون دینی داریم یا نه ! روایتی را پیدا کردم از پیامبر اکرم ( ص ) که ؛ نشان می دهد ما یک فرصت روزانه لازم داریم ؛ برای شارژ شدن . که شارژ بشویم و جلو برویم . روزانه ، فرصت های ما نماز های ۵ گانه است . در ایام هفته ، شب و روز جمعه است . یعنی یک فرصت برای شارژ مجدد . و درایام سال ؛ ماه مبارک رضان . به قدری این شارژ سالانه مهم است که ؛ رجب و شعبان را به عنوان پیش در آمد قرار داده اند . یعنی می گویند از رجب شروع کنید و رمضان قابل اتصال باشید .
n
nروایت این است که فرموده اند : ” الصلوات الخمس و الجمعه الی الجمعه و رمضان الی رمضان مکفرات ما بین هن اذجتنب والکبائر ” فاصله ی ما بین نماز های ۵ گانه از هر جمعه تا جمعه ی دیگر و از هر رمضان تا رمضان دیگر ؛ اگر کسی از گناهان کبیره مثل : قتل ، بهتان به مؤمن یا گناهان بزرگی از این دست دوری کند ، بین اینها ، خداوند همه ی گناهانش را می آمرزد . چون وقتی ما ، گناه می کنیم ، ظرفیت ما هم برای خیر و برکت و پیشرفت هم افت می کند . مثل فسیل شدن باتری ، یعنی آرام آرام ما استعدادمان را برای خوب بودن و برای انجام عمل صالح ضعیف می شود .
n
nمثلا شما در یک هفته برای نماز این امتحان را انجام دهید ؛ زمان یکی از وعده های نمازتان را یاد داشت کنید . مخصوصا نماز صبح . بعد روز های مختلف را با یکدیگر مقایسه کنید و ببینید توفیقتان در روز های مختلف چقد متفاوت است ! که نماز یک ساعت بعد از اذان باشد یا اول اذان و قدرت مقاومت خود را در برابر خشم در آن روز ببینید . آن روز که نماز با تاخیر است ؛ زود خشمگین می شوید و از کوره در می روید ! بنا بر این این فرصت های نماز روزانه جمعه تا جمعه از دست رفته است و رمضان زمان تحول دوباره است .
n
nاگر ان شاء الله برای شما ، حالی حاصل شد برای ما هم دعا کنید و برای پایه گذاران مجلس و دیگر عزیزان …
n
nپیشنهاد می کنم ؛ ثواب اعمال مستحبی در این ماه را هدیه کنیم به ارواح همه ی صالحان و مؤمنین . گاهی از بعضی از دوستان شنیدم که ؛ نیابت می کنند که ، این نماز را می خوانم به نیابت از پدران و مادران جسمی و معنوی ام .
n
nچقدر نیکوست که ؛ در اعمال خوب خود دیگران را هم شریک کنیم ؛ بلکه به برکت این اهدا ، خداوند هم ان شاءالله ، ثواب اعمال را به ما بدهد و هم ثواب اهدا آن را .
n
nوالسلام علیکم و رحمه الله
n
n
n
‘